the love story-EP4
we can fly by ss501
درباره وبلاگ


سلام اسم من نيلوفره. 16 سالمه و از شاهين شهر هستمو عاشق كره ام...خواننده مورد علاقمم كيم هيون جونگه... فايتينگ!!!

پيوندها
فقط کی پاپ و دابل اس
زیر آسمان کره جنوبی
iraniancats-ss501
novel about ss501
just ss501
kpop-island
ss501 my super star
sky
just ss501
fashion
فرشته هايي از كره جنوبي
ss501 our dream forever
park jung min
زوجهاي كره اي.....!!!
ستاره هاي كره اي، بدو دانلود
gharibeh
داستانهايي از همه رنگ...
چيتوزيا
ss501center
بهترين داستانهاي كره اي
عشق محبوب ترين بازيگران كره
تیم یعنی لیورپول
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان we can fly by ss501 و آدرس ss501superhits.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 58
بازدید هفته : 72
بازدید ماه : 654
بازدید کل : 84861
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 67
تعداد آنلاین : 2

نويسندگان
niloofar
Elnaz
ghazalkavoosi

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, :: 18:34 :: نويسنده : niloofar

آه راستي يادم رفت بگم كه باباهامون برامون يه خونه ي نه خوابه ي خيلي بزرگ گرفته بودن يك حياط خيلي بزرگ و سرسبز مثل بيه باغ بزرگ داشت و يه سالن داشت كه زير زمين بود و سالن ورزش بود . پشت خونه تو حياط هم يه استخر خيلي بزرگ بود و داخل خونه يه سالن خيلي بزرگ با تمام وسايل داشت 4تا اتاق پايين داشت كه يكيش اتاق تمرين موسيقي و يكيش سالن رقص بودو دو تاي ديگش براي مهمونا بود و5تا اتاق بالا بود كه براي ما چيده شده بود اتاق من قرمز مشكي بود،      

اتاق مهسا صورتي چرك و خاكستري بود،اتاق غزل سفيد و سرخابي، اتاق نيلو بنفش و آبي و اتاق نوشين سفيد و مشكي بود و تو هر اتاق حموم و دستشويي بود يه حمومو دستشويي هم طبقه پايين بود  و خلاصه خيلي خونه شيكي بود.

رسيديم دم خونه پياده شديم و وسايلمونو برديم تو خونه هركي ساكشو برد تو اتاقشو رفتم تو اتاقم  چمدونامو باز كردم و لباسامو تو كمدم چيدم و رفتم يه دوش گرفتم و اومدم رو تخت ولو شدم همش داشتم به اون پسره فكر ميكردم كه خوابم برد...

تو اتاق نيلو: نيلو گوشيشو برداشت و رو تخت دراز كشيده بود و داشت صداي خودشو ضبط ميكرد : هيون اوپا امروز بالاخره بعد از 5سال دوري و زجر عشق اومدم كره كه براي هميشه پيشت بمونم و هيچوقت تركت نميكنم نگران نباش ميدونم دلت برام تنگ شده بود خوب عزيزم يه كم ميخوام استراحت كنم تا بعد باي (دختره پاك زده به سرش)

ساعت تقريبا نزديكاي ساعت 30/8 صبح بود كه مهسا اومد تو اتاقو با داد گفت: پاشو ديگه عوضي چقدر ميخوابي از ديشب ساعت 11 تا حالا خوابيدي پاشو ميخوايم بريم ورزش پاشو...پاشو...تنبل خانوم يالا وگرنه مي پرم روت.

الي: جرات نداري      مهسا : چي با مني؟            الي : آره       مهسا: مطمئني؟

الي: كاملا               مهسا : واقعا؟                  الي: اوهوم      مهسا: حالا ميبيني...
اينو گفت و يهو پريد رو كمرم آخه رو به شكم خوابيده بودم خيلي محكم پريد جيغم بلند شد و گفتم : هي ميخواي بميري؟         مهسا: ها...ها...ها...ها فعلا كه تو مردي عزيزم

حلش دادم و شروع كردم با بالشت زدمش كه نيلو اومد بالا با جيغ گفت: گمشيد پايين

با تعجب نگاش كرديم

نيلو: همين الان ... زود باشيد اگه ميخوايد زنده بمونيد يالا

الي: بريد بيرون تا لباس بپوشم و بيام                        مهسا: زود

الي : باشه...بريد ديگه


نظرات شما عزیزان:

sss501
ساعت20:33---15 آبان 1391
پسس بقیش کووووووووووووووووووووو؟؟؟/

ghazal
ساعت8:29---17 فروردين 1391
که اسمهارو عوض کردی هااااااااااااننننننننن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: